---♡[]ازدواج اجباری![]♡---
P²¹
ات:تافردا میمونم دیدم باز جین داره همین کارو میکنه منم میرم پیش کوک
رزی:واو..پس یه جنگ توراهه
ات:ارع...دقیقا
(پرش زمانی به بعد مدرسه و وقتی که ات رسیده خونه)
ات ویو
رسیدم خونه لباسام رو عوض کردم میخواستم منم حرص جین رو در بیارم....میخوام به جونگ کوک نزدیک تر شم......فردابه حسابت میرسم مستر کیم
(پرش زمانی به فرداصبح)
ات ویو
رسیدم مدرسه که دیدم جین با یونا داره میگرده اعصبی شدم ولی نمیخواستم نشون بدم..ورفتم سمت کوک که داشت نگام میکرد
جونگ کوک:سلام بیبی...چیشده امروز خودت اومدی پیشم
ات:سلام...هیچی مگح باید اتفاقی بیوفته
جونگ کوک:پس اون پسره چی...وایسا..چرا داره بایونا میگرده
ات:ولش کن مهم نیست
جونگ کوک ویو
ات اومد پیشم اول تعجب کردم ولی اهمیتی ندادم ویو دستمو دور کمرش حلقه کردم وشروع کردم به بوسیدنش..اولش انگار تعجب کرد ولی بعد همراهیم کرد.....حس میکنم با جین قهر کرده وچون اونم داره با یونا میگرده داره این کارو میکنه ولی مهم نیست تو این مدت قراره ات برای من شه
جونگ کوک:واو...خوشمزه بود
ات:ج..ونگ..ک..وک
جونگ کوک:جونم بیبی
ات:ه..هیچی
جین ویو
دیدم جونگ کوک داره ات رو میبوسه بیش از حد عصبی شدم میخواستم برم اون پسره ی عوضی رو بزنم ولی جلوی خودمو گرفتم چون میدونه نم ات برای درآوردن حرص من این کارو میکنه....منم با یونا بیشتر صمیمی شدم ومیخوام سعی کنم بیشتر نزدیکش بشم.....
[ادامه دارد...]
[شرط ها]
(۲۰لایک)
(۱۵کامنت)
(۴تافالوور)
_________________________________
این همه زحمت کشیدم لایک کن اگح شستت نمیشکنه🥺🥺
ات:تافردا میمونم دیدم باز جین داره همین کارو میکنه منم میرم پیش کوک
رزی:واو..پس یه جنگ توراهه
ات:ارع...دقیقا
(پرش زمانی به بعد مدرسه و وقتی که ات رسیده خونه)
ات ویو
رسیدم خونه لباسام رو عوض کردم میخواستم منم حرص جین رو در بیارم....میخوام به جونگ کوک نزدیک تر شم......فردابه حسابت میرسم مستر کیم
(پرش زمانی به فرداصبح)
ات ویو
رسیدم مدرسه که دیدم جین با یونا داره میگرده اعصبی شدم ولی نمیخواستم نشون بدم..ورفتم سمت کوک که داشت نگام میکرد
جونگ کوک:سلام بیبی...چیشده امروز خودت اومدی پیشم
ات:سلام...هیچی مگح باید اتفاقی بیوفته
جونگ کوک:پس اون پسره چی...وایسا..چرا داره بایونا میگرده
ات:ولش کن مهم نیست
جونگ کوک ویو
ات اومد پیشم اول تعجب کردم ولی اهمیتی ندادم ویو دستمو دور کمرش حلقه کردم وشروع کردم به بوسیدنش..اولش انگار تعجب کرد ولی بعد همراهیم کرد.....حس میکنم با جین قهر کرده وچون اونم داره با یونا میگرده داره این کارو میکنه ولی مهم نیست تو این مدت قراره ات برای من شه
جونگ کوک:واو...خوشمزه بود
ات:ج..ونگ..ک..وک
جونگ کوک:جونم بیبی
ات:ه..هیچی
جین ویو
دیدم جونگ کوک داره ات رو میبوسه بیش از حد عصبی شدم میخواستم برم اون پسره ی عوضی رو بزنم ولی جلوی خودمو گرفتم چون میدونه نم ات برای درآوردن حرص من این کارو میکنه....منم با یونا بیشتر صمیمی شدم ومیخوام سعی کنم بیشتر نزدیکش بشم.....
[ادامه دارد...]
[شرط ها]
(۲۰لایک)
(۱۵کامنت)
(۴تافالوور)
_________________________________
این همه زحمت کشیدم لایک کن اگح شستت نمیشکنه🥺🥺
۱۳.۰k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.